این خالی زار زار زار زار میگیرد
زنجیر منو بافتی تی تی باف منو زنجیرو یک دل عاشق
بافیمی حرف ها یت را پشت سر هم هم سر من
چی چی اورده نخودو هرکه نرود خانه ی خود
خواه که بافتندی تا رو پود این خالی را
خواه که تو می بافی موهایت را
پشت چشمان من که پریشان شانه می کند شاخه های تو را
شا خه هایم سالهاست زار زار زار عمو زنجیر جیر
پشت کوه افتادی؟
سلام
عجب خالی بافی بود...
افرین.
په کجایی چوک جشن هنر هرموز نهستری
سلام به ماهی بالی عزیز. از شانس بد ما پنجشنبه و جمعه ازمون سختو سرنوشت سازی امهسته.دوست امهسته صرح گنبد کاووس خو تو هرمز اجرا کنوم ک...دوستان جای ما..
حست رو دوست دارم.فرقی هم نمیکنه شعر باشه عکس باشه چیدمان باشه.
مرسی دوست مهربان.
جمله ام را به شکلی دیگر بهشب نوشته است. باشد به همان شکل...
ممنون از شما.
سلام
فکر کنم قبلا خونده باشمش ولی یاد شعرهای قبلیت انداخت منو...
سلام منون
سلام تو قبلا هم از این شعرا می گفتی؟
سلام
چطورمگه؟